وقتی در جستجوی خودت باشی ، خداوند را در کنارت احساس می کنی |
- نویسنده:ziba
- تاریخ:برچسب:کاروانسرا,کاربات,علل پیرایش کاروانسرا , هخامنشی,کاروانسراهای اویل اسلام,سفر نامه ناصر خسرو,,
- عنوان موضوع: <-CategoryName->
شاید در همه کتابهایی که درباره تاریخ و جغرافیای ایران نوشته شده و در همه سفرنامه های جهانگردان از توجه به راه و ساختمانهای پیوسته به آن و همچنین راهداری و پست منظم از روزگاران بسیار کهن سخن رفته باشد و نیز وجود واژه هایی چون ساباط و رباط و برید در زبانهای زنده و مرده جهان که از گویشهای کهن ایرانی گرفته شده مؤید این نظر است که پهناوری سرزمین و دوری شهرها و آبادیهای ایران و کشورهای همسایه، ایرانی را ناچار میکرده است که راههای پاکیزه و امن داشته باشد و منزل به منزل و آبادی به آبادی آسایشگاه بسازد و نیز برای اینکه کاروانها در بیابان راه خود را بیابند برجها و میلهایی برافرازد که از دور مانند برج دریایی رهسپاران را راهنمایی کند .در میان نام ساختمانهایی که بیرون از شهر و در کنار جاده ها بگوش میخورد نام کهن کربات یا کارباط که باکرا و کاروان پیوستگی تمام دارد این واقعیت را میرساند که کاروانهای ایرانی و غیر ایرانی حتی در دشتهای دراز و پهناور بی سروسامان نبوده اند و به آسانی و آسودگی کالا و مسافر را از خاور به باختر و از شمال به جنوب میبرده اند.هر چند میلهای راهنمایی که در سراسر ایران زمین بخصوص در بیابانها و جنگلها وجود دارند امروزه اغلب تبدیل به آرامگاه شده ولی از نام میل که میتوان آنرا به میان راه تعبیر کرد و نام ویژه آنها چون رادگان یا رایگان، رسکت و لاجیم و یا قدمگاه بخوبی برمی آید که نخست اینگونه بناها برای راهنمایی یا آسودن مسافران ساخته شده ولی پس از آن گاهی تبدیل به آرامگاه بانی خود یا بزرگی که در آن نزدیکی یا در حین سفر درگذشته شده اند.مثلاً میدانیم قدمگاه نیشابور پیش از آنکه حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) به طوس تشریف فرما شود میل راهنمایی بیش نبوده و شاید در کنار خود ساباط یا رباطی داشته ولی پس از مسافرت آن حضرت و به یاد اجتماع پرشور و عظیمی که از پیروان و دوستاران خاندان پیغمبر(ص) در بیرون آن برپای شده نام قدمگاه یا به اصطلاح امروز بنای یادبود به خود گرفته و به همین مناسبت بعدها در زمان شاهان شیعی ایران گسترش یافته و ایوانها و صفه ها و رباط ها خانهایی برآن افزوده شده است.کاروانسراهای کنونی ایران اغلب شاه عباسی خوانده میشود و تقریباً برای کاروانسرا علم شده و در قرن چهارم هر کثرت رباطهایی که به همت ابوالحسن ماه برپاه شده نام ماهی برای بیشتر رباط ها علم بوده است و متاسفانه اکنون یک رباط آن بنام رباط ماهی در خراسان برای ما بجا مانده است.گاهی اشخاص نیک اندیش پیدا میشدند که حتی حاضر نبودند نام آنها بر اثر خیرشان بماند. رباط بسیار زیبا در نزدیکی سبزوار هست که بنام قلعه خدابنده مشهور شده و با نظر دقیق به سبک معماری آن بیننده به تردید می افتد که چنین بنایی در زمان خدا بنده معروف الجایتوایلخان شیعی مغول ساخته شده باشد و میتوان پنداشت نکوکاری تنها برای اینکه بنده خوبی برای خدای خود باشد این رباط را ساخته است. در کتب مسالک نام بسیاری از رباط ها و خانها آمده که سازنده اغلب آنها معلوم نیست و فقط با آبادی نزدیک آن نسبت داده شده مانند رباط ساغند، رباط پشت بادام، رباط سپید، خان لنجان…دربارة کاروانسرهای شاه عباسی معروف است که وزیر او برای اینکه شماره آنها مشخص باشد و شماره های درست مانند ده و صد و هزار آسان به زبان می آید دستور میدهد یکی کمتر از هزار یعنی نهصد و نود و نه رباط سازند تا شمارش آنها اندکی درنگ شود و آیندگان ارج این کار بزرگ را بدانند.آقای ماکسیم سیرو فرانسوی که سالها در ایران بکار معماری و باستان شناسی مشغول بوده و چند سالی هم استادی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران را بر عهده داشته، کتابی ارجدار درباره کاروانسراها و رباط های ایران گرد آورده و پژوهندگان میتوانند در این موارد به کتاب ایشان رجوع کنند.نویسنده کتاب روزها در کاروانسراهای دور افتاده منزل کرده و همه جوانب و گوشه های آنها را با دقت بررسی نموده و از این جهت اثر وی میتواند یکی از منابع بسیار دقیق و سودمند باشد. و ما به همین سبب از تکرار مطالب آن در این کتاب خوداری کرده ایم و تنها فهرست و نام و نشان آنها را در پایان فصل می آوریم.- ویژگیها:الف – ساباط: این واژه که تقریباً به همة زبانهای خاوری و باختری و آرامی و ایرانی و فرنگی و تازی رفته در زبانهای ایرانی و منجمله فارسی ریشه کهن دارد. جزء اول آن سا به معنای آسایش و جزء دومش پسوند بات نمودار ساختمان و بنا و آبادی و عمارت است و در آخر بسیاری از واژه ها چون رباط و کاربات و خرابات و جز اینها آمده و روی هم رفته بجای آسایشگاه و استراحتگاه امروزه بکار میرفته است.ساباط به کلیه بناهایی که به منظور آسودن بپا میشده چه در شهر و چه در بیرون از آن اطلاق میشده، در شهرستانهای جنوبی ایران هنوز هم این واژه درست در جای خود بکار میرود.در تاریخ یزد تألیف جعفری در چند جا آمده است که فلان امیر یا فلان خواجه در کنار خانقاه یا مسجد خود چند ساباط ساخت ولی امروز ساباط را بطور اخص برای بنای سرپوشیده کوچکی بکار میبرند که برروی جاده های بیرون شهر و یا کنار آنها ساخته شده و منحصر است به چند تختگاه و یک آب انبار و گاهی یک یا دو اطاق کوچک که تنها میتوان به منظور رفع خستگی و اندکی آسودن پس از پیمودن راه خسته کننده، آنرا مورد استفاده قرار داد.در راه اصفهان _ یزد میان یزد و اردکان و نایین هنوز خوشبختانه دو دستگاه از این ساباط بر جای مانده و آب انبارهایی پر از آب خنک دارد و پناهگاه بسیار خوبی برای مسافران این راه دراز و خشک بیابانی است.ب - رباط: رباط منحصراً به ساختمانهای کنار راه و به ویژه بیرون از شهر و آبادی اطلاق میشود و از روزگاری بسیار کهن به زبان تازی راه یافته و حتی از آن فعل نیز ساخته اند و رباط به معنای منزل گرفتن و آسودن در میان راه بکار میرفته و شاید برخلاف آنچه در آغاز به نظر میآید ربط و ارتباط هم از این واژه آمده نه اینکه رباط مشتق از ربط باشد.رباط علاوه بر حوض و آب انبار دارای اتاقهای متعددی است که گرداگرد حیاطی را فرا گرفته و مسافران میتوانند یک یا چند شب در آن بیاسایند.پ – کاربات : کاربات چنانکه پیداست خانه کاروان است و پیش از اسلام بجای کاروانسرا بکار میرفته و آن نیز مانند رباط دارای اتاق و حوض و یا پایاب است و گاهی فقط دو یا سه اتاق دارد و نمونه آن در آبادیهای کنار شاهراه کهن فارس خود نمایی میکند.ت - کاروانسرا : به رباطهای بزرگ و جامع و کاروانسرا میگویند چه در شهر و چه بیرون از آن باشد.کاروانسرا علاوه بر اتاق و ایوان دارای باره بند و طویله و انبار است و اغلب ورودی آنرا بازار کوچکی بنام غلافخانه تشکیل میدهد و برروی سر در آن چند اتاق پاکیزه قرار گرفته که به کاروانسالار اختصاص دارد.گاهی در دو سوی در کاروانسرا و رباط برجهایی جای گرفته که در موقع ناامنی مورد استفاده مدافعان و راهداران قرار می گرفته است.ث – خان : خان نیز همان کاروانسرا است و این ویژه در زبان تازی بطور مطلق بجای کاروانسرا بکار گرفته شده است.ج – آب انبار : (امبار) آب انبار و منابع آب نوشیدنی در سراسر راههای ایران و در شهرهای این سرزمین به تعداد بسیار دیده میشود و بعضی از آنها که در شهرهای خشک و کم آب ساخته شده خود اثری بسیار زیبا و از لحاظ معماری شایان توجه است.چ – حوض، برکه، پایاب، چاه : تأمین آب نوشیدنی برای مسافران و چهارپایان ایشان به ویژه در مناطق خشک مسأله ای بسیار مهم و حیاتی بود که با ساختن حوضهایی جهت ذخیره آب باران یا کندن پایابها به منظور دسترسی به آب روان کاریزهایی که احتمالاً از میان دشت و نزدیک راه میگذشت، حل میشد. در جاده های پیوندی کویر و دشت پهناور میانه ایران که کمتر به آب دسترسی پیدا میشود و اگر هم آّبی باریک میگذشت چنان پرنمک و شور بود که نمیشد نام آب را بر آن نهاد شماره برکه ها چاهها و حوضهای آب باران بیش از همه جا بود و معمولاً هر دو فرسنگ یکبار و به ویژه در جایی که رباط و آّبادی نبود برکه های سرپوشیده یا چاه خانه به چشم میخورد که هنوز هم در راههای میان یزد و خراسان و راه دشتی تهران –کاشان – اردستان برجای مانده است و مورد استفاده قرار میگیرد.ح – مهمانخانه و دسکره : در کنار شهرهای نامی و آباد و به ویژه پایتختها کاروانسراهای بزرگ و زیبا و با شکوهی دیده میشود که بیشتر آنها مهمانخانه بوده است. از جمله مهمانخانه بزرگ شاه عباسی در کاشان و کاروانسرای مادرشاه (جای مهمانسرای شاه عباسی) اصفهان و کاروانسرای وزیر در قزوین است که تا صد سال پیش دایر بوده و فلاندن و کست معمار و نقاش فرانسوی از آنها سخن رانده اند. بیرون شهرهای آباد و بزرگ پیش از اسلام و آغاز اسلام دسکره هایی وجود داشته که پادشاهان و امیران به همین منظور و گاهی هم برای خوشگذرانی و گذراندن اوقات فراغت و شکار خود میساختند. چند دستگاه از این کوشکها تاکنون برجای مانده ولی مورد استفاده آن تغییر کرده مثلاً دسکره های جبلیه کرمان (گنبد گبران) و هارونیه طوس (که میگویند مزار امام محمد غزای است) و همچنین خواجه ربیع مشهد، و زنگیان یزد بعدها تبدیل به آرامگاه و مصلی شده یا به علت خشک شدن باغ و پردیس که معمولاً در پیرامون آنها بوده متروک مانده و رو به ویرانی رفته است.در کنار خانقاهها و پیوسته بدانها علاوه بر مسجد بناهایی بنام دارالسیاده _ داراالعربا _ دارا لضیافه و غیره وجود داشته و بیشتر مسافران و رهگذران غریب و درویش که راه بجایی نداشتند در اینگونه اماکن مسکن می گزیده اند و پذیرایی می شدند.ساباطهای خانقاه میرشمس الدین یزد (میر شمس الدین محمد پسر میررکن الدین حسینی یزدی وزیر ابوسیعد بوده است) و مجموعه بسیار جالب و خوش طرح بندرآباد یزد مسجد و خانقاه شیخ صفی الدین اردبیلی و مجموعه با ارزش افوشته نطنز و خانقاه مولانا زین الدین ابابکر تایبادی و خانقاه پیر بسطام و مزار شیخ جامی و مزار و خانقاه قطب الدین حیدر و مزار و خانقاه شاه نعمت الله ولی در ماهان و خانقاه فرزندش شاه خلیل الله در تفت و صدها خانقاه دیگر در گوشه و کنار ایران تا هزاره نخستین اسلام برپای بوده و نمونه هایی از مهمانخانه های رایگان هستند.در وقفنامه های کهن و در میان برگهای تاریخ و دیوانهای خراج بسیار دیده میشود که درآمد فلان آبادی وقف بر آینده و روند ابناء و غریبان است حتی برای درمان مسافران بیمار و گذران آنان تا بهبود کامل موقوفاتی برقرار میشده و کرایه و هزینه سفر درماندگان نیز تا رسیدن به شهر و دیار تأمین بوده است.- طرح رباط و کاروانسراپیشتر گفتیم که ساده ترین شکل آسایشگاههای کناره راه همان ساباط است که بیشتر استراحتگاه است تا منزل. ساباط دارای سه تا هفت دهانه سرپوشیده است که دو سوی آن تختگاههای کوچکی به اندازة یک تخت یا نیمکت قرار دارد و اغلب دهانة میانی آن درگاه آب انباری است که آب خنک و گوار دارد.رباط و کاروانسرا گاهی بسیار ساده و منحصر به حیاط دور بسته است که حوض پاپایابی در وسط دارد و آخیه و آخور رستوران در زیر سکو و ایوان پیشان اطاقها یا کنار صفحه های بیرون است و در نقاط سردسیر بجای حیاط گنبد خانه ای در میان دارد و گاه علاوه بر اتاق و ایوان و حیاط دارای باره بند و انبار و بازار و بالاخانه و برج و بارو و علافخانه است.در دالان کاروانسراهای با شکوه چند حجره آراسته برای پذیرایی از مسافران نامدار و سرشناس ساخته شده و گاهی بالای سردر، چند اتاق خوش منظر و مجلل دارد.درباره بند و اصطبل کاروانسرا صفه ها و تختگاههایی برای ستوربانان و خربندگان ساخته شده و در مدخل اصطبل اتاقهای پاکیزه تری هست که از یکسو به حیاط کاروانسرا و از سوی دیگر از میان رخنه یا روزنی درون باره بند را مینگرد و بنظر میآید که این اتاقها به سران یا به اصطلاح چاروادارها اختصاص داشته است.- معرفی و بررسی چند نمونهدر این قسمت به منظور آشنایی بیشتر با رباطها و کاروانسراها و نحوه عملکرد آنها چند نمونه معروف که تاکنون بجای مانده و نسبتاً سالم است را معرفی و بررسی می کنیم :۱- رباط شرف : در نزدیکی سرخس که به دستور مادر سنجر در سده پنجم هجری ساخته شده دارای دو حیاط تودرتو و حجرات متعدد است ولی اصطبل ندارد.منطقه رباط شرف دشتی خشک و بی آب است که بنیاد کنندگان رباط برای تأمین آب مصرفی مسافران با بستن کانه روی کلمبوها و گنبدها بامی شیبدار ساخته اند تا آب باران را به آب انبار سرپوشیده پایین رباط براند (و متأسفانه اکنون که کانه های بام ویران شده تأمین آب حتی برای تعمیر خود بنا هم میسر نیست). بنای رباط شرف و آرایشهای گوناگون و نغز آن یکی از شکاهکارهای معمار ایرانی است و شاید از لحاظ ظرافت و تنوع بی نظیر باشد. از تعمیرات و بازسازیهایی که در بنا و آرایش نمای آن معمول شده میتوان دانست که قرنها مورد توجه ارباب خیر و هنردوستان و بزرگان بوده است.۲ – رباط سپنج : در نزدیکی سبزوار قرار گرفته و هر چند که به بزرگی رباط شرف نیست از لحاظ ظرافت و دقت و ریزه کاری در طرح و نماسازی و آرایش کمتر از آن نمیباشد بلکه سادگی نقشها امتیازی برای آن به شمار میآید. نام دیگر این رباط قلعه خدابنده است. اگر چه گنبد سلطانیه هم دارای آجرکاریها و گره سازیهای بسیار هنرمندانه و نغز است ولی معماری و آرایش این رباط بیشتر بکار قرن ششم میماند. گمان میرود که بانی آن خدابنده دیگری بجز الجایتو باشد. مطلبی که نگارنده را در این اظهار نظر محق میدارد خالی بودن کتابهای نزهه اللقوب و تاریخ گزیده حمدالله مستوفی از ذکر آن است که از همه آثار خیرالجایتو به تفصیل سخن رانده و نامی از این رباط نبرده است در صورتی که حقاً معماری رباط سپنج پس از گنبد سلطانیه بر همه آثار آن روزگار برتری دارد.۳ – دیر گلچین : یا دیرالحص که از بناهای پیش از اسلام است و آثار معماری پارتی (زمان ساسانیان) را در بردارد و در هر دوره ای تا زمان صفویه بخشهای برآن افزوده شده است. این رباط در کنار جاده قدیم ری _ اصفهان و نزدیک حسن آباد (میان طهران و قم) در دل دشت افتاده است.۴ – رباط خرقان ساوه : که نزدیک پل الوبر در میان زرند (زاویه) کبود کمر قرار دارد. این رباط که با سنگ ساخته شده یکی از آثار نفیس معماری است و با وجودی که در منطقه زمین لرزه واقع شده و افراد نادان سنگهای پای بست آنرا برای ساختن پل و آغل بیرون آورده اند هنوز چون کوهی پای برجاست.۵ – رباط کرمانشاهان : (میان یزد و کرمان) _ درباره این رباط میگویند گنجعلیخان فرمانروای کرمان برای ساختن مجموعه میدان کاروانسرا و گرمابه و آب انبار خود در کرمان (که یکی از زیباترین مجموعه های شهری است) مردم را به بیگاری گرفته و در راه گردآوری هزینه ساختمان ستمگری و سنگدلی میکرده است. مردم کرمان از دست وی به شاه عباس شکایت میبرند و او برای اینکه بنا حق و نادیده سردار گرامی خود را سیاست نکرده باشد تنها به کرمان میرود و در راه بازگشت به سردار مینویسد کارت را به سامان برسان. مردمی که هزینه ساختمان را باکراه و هراس و بیم پرداخته اند میروند و فراموش میشوند ولی این آثار میماند.با اینکه رباطهای شاه عباسی هر یک در جای خود بسیار زیباست ولی رباط کرمانشاهان جای ویژه ای دارد و در «میان خوبرویان بخوبرویی مثل است».۶ – رباط یاغمیش : در فصلی که شاهراه بزرگ فارس و راههای پیوندی کویر سخن میرفت قول اصطخری را آوردیم که راه یزد _ طبس فارس را به خراسان می پیوسته و میان کثه (یزد) و طبس و رباطها و کاروانسراهای متعددی وجود داشته است. یکی از آنها همین رباط یاغمیش نزدیک عقدا است که در دل دشت افتاده و آثار چشمگیری از معماری روزگار ساسانی دارد. در کنار کویر به ویژه نزدیک عقدا _ نایین _ اردستان _ زواره _ ساوه _ کاشان و آبادیهای حاشیه کویر کرمان رباطها و ساباطهای بسیار کهن از پیش از اسلام بجای مانده که چون ریک روان مسیر آنها را بسته است، چیزی نمانده تا یکباره تباه و فراموش شود در صورتی که با اندک توجهی میتوانند سرچشمه درآمدهای چشمگیر جهانگردی باشند.کرانه کویر اگر چه خشک و بی آّب است ولی آرام و شاعرانه و گاهی روحانی است و گوشه گیران و خلوت نشینان را بخود می کشاند. چناکه در گذشته هم اهل دل، خانقاه خود را در همین گوشه ها بنیاد میکردند.۷ – رباط بیستون : در روستای پایین بیستون آثاری از رباطها و کوشکهای پیش از اسلام و آغاز اسلام در زیر خانه ها و کلبه های روستایی بجای مانده که فقط میتواند تماشاگاه جهانگردان باشد ولی یک کاروانسرای وسیع و مجلل و تقریباً سالم از زمان صفویه برجاست که بانی آن شیخ علیخان زنگنه بوده است. و میتوانند پس از بازپیرایی آسایشگاه جهانگردان باشد و آن سوی کرمانشاه نیز کاروانسرایی نظیر آن در ماهدشت افتاده است.۸ – رباط ماهیار : بر سر راه اصفهان به شیراز یکی از زیباترین کاروانسراهای ایران بنام ماهیار افتاده که جا دارد هرچه زودتر بازپیرایی و مورد بهره برداری واقع شود.۹ – کاروانسرای پاسنگان قم : اکنون پاسگاه است با اینکه در دوره انحطاط معماری ساخته شده یکی از کارونسراهای زیبای ایران است.همانطور که قبلاً گفتیم رباط ها و کاروانسراهای ایران بیشمار است و هر یک جداگانه در خور پژوهش و بررسی میباشد.کاروانسرای شرف در جادهنقشه طرح حرم شهر مشهدکاروانسرازائر سراکاروانسرای مادر شاهکاروانسرای خان اینچیزکاروانسرای خان سلطان اقامتگاههای درون شهریتکیه و حسینیه- مقدمه و تعریف : مفهوم واژه های «تکیه» و «حسینیه» در فرهنگ و زبان فارسی چنان با هم آمیخته که استفاده از دو واژه برای آن سؤال برانگیز است. فرهنگ عمید پس از معنی کردن تکیه و حسینیه آن دو را یکی دانسته است:تکیه: «مأخوذ از عربی» پشت دادن به چیزی، پشت خود را به چیزی نهادن، جای نگاهداری مستمندان، محل وسیع برای روضه خوانی و عزاداری.حسینیه: محلی که در ماه محرم در آنجا به مناسبت شهادت امام حسین روضه خوانی و عزاداری کنند.محمود متوسلی نیز در مقاله ای با عنوان «حسینیه ها، تکایا، مصلی ها». اظهار نظر در مورد تفاوت تکیه و حسینیه را به مطالعات موردی واگذار کرده است.در شهرهای قدیمی ایران تکیه، میدان و حسینیه فضاهای محوری بوده اند که در مسیر گذرهای اصلی شهر قرار داشته اند. این فضاها اغلب به صورت فضای عمومی یعنی جزئی مهم از گذر اصلی یا به صورت فضایی بسته اما در ارتباط با گذر اصلی وجود داشته اند. فضای تکایا و حسینه ها به ویژه در اعیاد اسلامی و ایام سوگواری خصوصاً محرم مورد استفاد قرار میگرفته اند… در مورد وجه تمایز تکیه و حسینیه و عملکرد خاص هر یک از این دو عنصر در شهر و محلات به دقت نمیتوان اظهار نظر کرد، چرا که در شهرهای ایران وضع متفاوت بوده است.ایرج افشار سیستانی نیز در کتاب یادگارهای یزد ضمن توصیف حسینیه، در زیر نویس همان صفحه حسینیه و تکیه را یکی دانسته است.حسینیه محوطه ای است که معمولاً چهار طرف آن دیوار کشی و غرفه بندی و طاقنماسازی شده است. در بسیار از حسینیه ها مسجد هم هست و احیاناً در آب انبار هم آنجا باز میشود…حسینیه محل تجمع مردم در ایام عزاداری است و در مواقع سوگواری بر روی آن «پوش» می کشیده اند. هریک از محلات شهر یک یا دو حسینیه دارد… در وسط حسینیه کلکی قرار دارد که از آجر ساخته شده است. کلک معمولاً هشت ضلعی و بلندی آن حدود یک متر و نیم است.کلک محل آن بوده است که بر روی آن آتش می افروخته اند. هنوز هم در عده ای از حسینیه ها آثار کلک باقی است. اما در بسیار جاها برای عبور و مرور اتومبیل آنرا خراب کرده اند.این دو واژه در فرهنگ دکتر محمد معین چنین معنی شده اند.تکیه. پشت دادن به چیزی، پشت نهادن، محل نگهداری تهیدستان، جای وسیع که در آن مراسم عزا و روضه خوانی برپا کنند.حسینیه، تکیه ای که در آنجا مرثیة حسین بن علی را خوانند و عزاداری کنند.حسین سلطان زاده در کتاب نائین شهر هزاره های تاریخی حسینیه و مراکز محله را یکی معرفی کرده است.کاروانسرای امیر چخماق یزدبافت تاریخی نائین متشکل از هفت محله موسوم به کلوان، درب مسجد، نوگاباد(نوآباد). پنجاهه، چهل دختران، گودالو(سنگ) و سرای نواست که هر یک، مرکز محله ای موسوم به حسینیه دارد.در کتاب زواره نمادی از اسطوره کویر حسینیه سرباز و میدان یکی معرفی شده است.دو میدان اصلی زواره که نقش و عملکردی اصلی آنها مذهبی است به عنوان دو حسینیه در شهر ساخته شده است. یک میدان در انتهای بازار (حسینیه بزرگ) و دیگری در مسیر شرقی – غربی شهر و نزدیک مسجد جامع ساخته شده است. درجوار هر دو میدان (حسینیه سرباز) یک حسینیة سرپوشیده ساخته شده است.حسینیه سنگدر فصلنامه راه دانش در مقالة «تکایای تفرش» تکیه و حسینیه به این شرح بیان شده است.تکیه در ا صطلاح به معنی محل برگزاری مراسم عزاداری ماه محرم است. اما در تفرش این نام تنها در مورد مکانی که در آن تعزیه میخوانند به کار برده میشود. در تهران و برخی نقاط دیگر از حوزة مرکزی ایران نیز واژة تکیه به همین مفهوم است و تکیه ها دارای همین کارکرد میباشند. تکیة دولت، از بناهای دروة ناصری در تهران و تکیه های تجریش و نیاوران از این شمارند. تعزیه نیز در تفرش، تنها به معنی شبیه خوانی است و معانی دیگر این واژه را در بر نمیگیرد… صورت دیگر سوگواری ماه محرم که نسبت به تعزیه، در مناطق مختلف ایران عمومیت دارد، روضه خوانی معمولاً در مسجد و گاهی در خانه ها انجام میشود. اما در دو سه دهة اخیر، پدیدة دیگری به نام حسینیه به وجود آمده است.حسینیه مکانی است برای روضه خوانی، بویژه در ماه محرم در تفرش، این نام قبلاً به صورت صفت برای تکیه ها به کار میرفت. معماری حسینیه های جدید، شبیه معماری مسجدهایی است که در آنها بخشی از شبستان به صورت دو طبقه طراحی شده است. در این گونه مساجد و نیز در حسینیه های جدید، طبقة دوم – که مخصوص بانوان است – ورودی جداگانه ای دارد. این حسینیه ها به خلاف مساجد محراب ندارد، و این خود تفاوت کارکردی مسجد و حسینیه را مینمایاند. حسینیه نسبت به مسجد، از تقدس کمتری برخوردار است و از این لحاظ همانند تکیه، صورتی عمومی تر دارد و رعایت شرایط و محدودیتهای حضور در مسجد، از لحاظ پاکیزگی در آن الزامی نیست.دکتر محسن کیانی در کتاب تاریخ خانقاه در ایران میگوید:تکیه واژه ای است عربی از ریشه و کاء به معنی پشت به چیزی گذاشتن، به معنی متکا نیز آمده است. واژه تکیه در کاربرد مسلک تصوف عبارت است از خانقاه و منزل درویشان و جایی که در آن به درویشان و فقیران طعام داده میشود. اصطلاح تکیه در معنی خانقاه ابتدا در محدوده کشور عثمانی معمول میگردد، سپس در مناطق دیگر هم به کارمیرود. براون در این باره مینویسد واژه تکیه پس از حمله عثمانیها به روم شرقی در سال ۱۴۵۳ میلادی، در زبان ترکی و فارسی و مردم سو
نظرات شما عزیزان: